“مد مکس: جاده خشم”، شاهکار دیوانهوار جرج میلر، قله اکشن و از برترینهای دهه، ۹ساله شد! دُرّ جنونیآمیزی که استانداردهای ژانری را جابهجا کرد و نشان داد که چطور میتوان با اکشن به هنر خالص دست یافت. ریتمیک، باصلابت و بادوام.
دو سال پس از اکران فیلم «مکس دیوانه: در آن سوی تاندردوم» در سال ۱۹۸۵، جورج میلر، نویسنده و کارگردان، برنامههایی برای ساخت چهارمین فیلم این مجموعه داشت. ایده او مبتنی بر یک «تعقیب و گریز بیوقفه» بود؛ داستانی که در آن مکس احتمالا به خاطر دزدیدنِ نفت تحت تعقیب قرار میگیرد.
این ایده تا سال ۱۹۹۸ در ذهن میلر باقی ماند تا اینکه به فکر تغییرِ مکگافین قصه از نفت به انسان افتاد. میلر با نیکو لاتوریس، نویسنده و بازیگر، و برندن مککارتی، نویسندهی کمیکبوک که برای کار روی مجموعه «قاضی درِد» شناخته میشد، شروع به نوشتنِ فیلمنامه کرد.
استودیوی قرن بیستم این فیلم را برای فیلمبرداری در سال ۲۰۰۱ با بازگشت مل گیبسون به نقش مکس، وارد مرحله پیشتولید کرد. با این حال، این پروژه پس از حملات ۱۱ سپتامبر کنار گذاشته شد. میلر گفت این حملات باعث شد «ارزش دلار آمریکا در برابر دلار استرالیا کاهش پیدا کند و بودجهی ما بخشکد.»
در سال ۲۰۰۶، میلر کارگردانی فیلم «خوشقدم» را برعهده گرفت و زمانی که او به مد مکس بازگشت، گیبسون درگیرِ جنجالهای مخربی شده بود و میلر نیز از سوی دیگر فکر میکرد او برای این نقش خیلی پیر شده است. میلر گفت که «جنگجویی معاصر» میخواهد، بنابراین تصمیم گرفت بدونِ گیبسون پیش برود.
در سال ۲۰۰۹، میلر اعلام کرد که این فیلم با درجه R و به صورت انیمیشن و با الهام از انیمهی ژاپنی و با تهیهکنندگی استودیوی Dr. D خودِ میلر منتشر خواهد شد. طرحهایی هم طراحی شد، اما در سال ۲۰۱۰، فاکس چراغ سبز ساختِ «مد مکس: جاده خشم» را به عنوان یک فیلم لایو اکشن جدید صادر کرد.
برای انتخاب بازیگر نقش مکس راکاتانسکی جدید، چنینگ تیتوم و اریک بانا هر دو گزینههای احتمالی بودند. جرمی رنر نیز به طور جدی برای این نقش تلاش کرد. طبق گزارشها اما، کسی که میلر در ابتدا میخواست، هیث لجر فقید بود که متأسفانه در سال ۲۰۰۸ درگذشت.
طبق گزارشها، فهرست نهایی بازیگران مدنظر برای ایفاگری نقش مکس، شامل مایکل فاسبندر، آرمی همر، جوئل کینامن و تام هاردی بودند. نهایتا اما، در سال ۲۰۱۰، هاردی اعلام کرد که برای نقش مکس انتخاب شده است.
هاردی برای صحبت دربارهی نقش و گرفتنِ چند نصیحت، با گیبسون ملاقات کرد. بعدا گیبسون گفت: «او را دوست دارم، انتخاب خوبی است.» ژاکتی که هاردی پوشیده است، یک کپی از ژاکتی است که گیبسون در فیلم مکس دیوانه ۲ پوشیده بود. همچنین، مکسِ هاردی در این فیلم در مجموع ۵۲ خط دیالوگ دارد.
برای انتخاب بازیگر نقش اصلی زن، فیوریوسا، میلر به اوما تورمن فکر کرده بود، اما در نهایت شارلیز ترون را انتخاب کرد.
تراشیدن موی سر برای این نقش، ایدهی خود ترون بود. او گفت که میلر شدیدا نگران شکل سر او بود؛ بنابراین او موهایش را تراشید و برای او عکس فرستاد. میلر در جواب گفت: «عجب فیوریوسای محشری!» در نتیجه، ترون مجبور شد در فیلم «A Million Ways to Die in the West» از کلاهگیس استفاده کند.
نقش نکس، پورِ جنگ، را نیکلاس هولت بازی کرد. او گفت که در طول فیلمبرداری که ۷ ماه به طول انجامید، اغلب اوقات بیکار بود و در آن زمان بود که یاد گرفت که بافتنی ببافد.
برای نقش منفی داستان، ایمورتان جو، میلر هیو کیز-برن را انتخاب کرد. این دومین شخصیت شرور دنیای مکس دیوانه بود که او بازی میکرد، چرا که قبلا در فیلم اصلیِ سال ۱۹۷۹ نقش Toecutter را برعهده داشت.
محبوبترین نفر از «پنج زن» برای جو، Splendid Angharad بود که توسط رزی هانتینگتون وایتلی بازی شد. او گفت که اگر لباس شخصی او روی صحنه کنار میرفت و او نمیفهمید، هاردی با حرکت کاریکاتوری بیرونآمدنِ چشمها از حدقه، به او علامت میداده است!
دو تا از همسران دیگر جو نیز بعدا به نقشهای مهمی در سینما و تلویزیون دست پیدا کردند. زوئی کراویتز (توست دانا) نقش کتوومن را در فیلم «بتمن» بازی کرد و رایلی کیو نیز نقش اصلی سریال تلوزیونی «دیزی جونز و شش نفر» را برعهده گرفت. جالب است که بدانید کیو، نوهی الویس پریسلی است!
نقش نوازندهی دووف توسط موسیقیدان استرالیایی، آیوتا، ایفا شد. او بعدا گفت که گیتارش ۱۳۲ پوند وزن داشته و شعلههای آتش واقعیِ گازی شلیک میکرده. او شعلهها را با ویبره کنترل میکرد.
ملیسا جافر (نگهبان بذر) در زمان فیلمبرداری ۷۸سال داشت. او بعضی از صحنههای بدلکاری خودش را انجام داد و گفت: «محشر بود و چسبید.» مگان گیل زمانی که صحبت از کارگردانیِ «جاستیس لیگ» توسط میلر بود، برای نقش واندر وومن انتخاب شده بود، بنابراین میلر او را برای نقش والکری انتخاب کرد.
شخصیت «کالوس کورپوس» اصلا در فیلمنامه نبود تا اینکه کوئنتین کنیهن، بازیگر معلول، با میلر تماس گرفت و پرسید آیا نقشی برای او وجود دارد یا نه. میلر هم به این فکر افتاد که چنین شخصیتی با پسر دیگر جو، یعنی «ریکتوس ارکتوس»، تعادل خوبی برقرار خواهد کرد و لذا شخصیت کالوس را خلق کرد.
میلر گفت که او قبل از نوشتن فیلمنامه، فیلم را به صورت استوریبرد طراحی کرده بود. او به همراه برندن مککارتی و ۵ هنرمند دیگر در عرصه استوریبرد، ۳۵۰۰ پنل خلق کردند. او این کار را انجام داد چون میخواست فیلم بدون نیاز به هیچ لاین و دیالوگی قابل فهم باشد.
میلر همچنین ایو انسلر (نویسنده کتاب مونولوگ واژن) را برای کمک به توسعهی شخصیتهای زن به پروژه اضافه کرد. انسلر به لوکیشن فیلمبرداری در نامیبیا سفر کرد و با بازیگران صحبت کرد. او بعدها گفت: «فکر میکنم جرج میلر یک فمینیست است و او یک فیلم اکشن فمینیستی ساخته است.»
دختر کوچکی که در توهمات مکس میبینیم، دختر او نیست. اسمش «گلوری» است. میلر پیشینهای داستانی برای او نوشته است که در آن مکس، گلوری را از دست اعوان جو نجات میدهد اما بعد شاهد زیرگرفتهشدن او و مادرش میشود. این داستان در یک کمیکبوک روایت شده است.
برای شخصیت نوازندهی دووف هم، میلر و آیوتا پیشینه داستانی نوشتند. زمانی که دنیا به فنا رفت، دووف و مادرش در یک تونل معدن زندگی میکردند. او به نواختن گیتار روی آورد و به خاطر تاریکی، بعد از خروج از معدن نابینا شد. مادرش مرد و ماسک او در واقع با الهام از صورت مادرش ساخته شده است.
میلر میخواست فیلم سیاه و سفید باشد. دیگران او را از این کار منصرف کردند اما او نسخهی سیاه و سفید را هم منتشر کرد. او برای جلوههای بصری دو قانون وضع کرد: ۱. فیلمبرداری تا حد ممکن رنگی باشد، نه به شکل معمول فیلمهای آخرالزمانی. ۲. طراحی هنری آن باید زیبا باشد.
بیش از ۸۰٪ از جلوههای ویژه، میدانی هستند. فیلم به صورت دیجیتال فیلمبرداری شد و از کمی جلوههای ویژه رایانهای برای حذف سیمهای بدلکاری، ساخت قلعه، ساخت توفان شن، حذف بازوی فیوریوسا و تقویت رنگها در مرحله پس از تولید استفاده شد.
دین سملر روی دو فیلم قبلی مد مکس کار کرده بود و فیلمبردار اصلی «جاده خشم» نیز بود. او بعد از تاخیرهای زیاد پروژه را ترک کرد و جان سیل از بازنشستگی بیرون آمد تا جای او را بگیرد. سیل و میلر با هم برخی از بهترین جلوههای بصری فیلمهای اکشن تاریخ را خلق کردند.
میلر با علم به اینکه میخواهد سبک تدوین سریع و دیوانهواری داشته باشد، به سیل گفت که همیشه بازیگر اصلی را در مرکز قاب نگه دارد، حتی اگر به معنی کاتخوردن بازیگران دیگر باشد. به گفتهی سیل، میلر گفته بود: «مرکز قاب را روی بینی او نگه دار!»
برای فیلمبرداری، ابزاری با دوربین سفارشی به نام Edge Arm ساخته شد. این وسیله روی یک تویوتای آفرود قرار میگرفت و در واقع یک جرثقیل ۲۴فوتی با قابلیت چرخش ۳۶۰درجهای بود. یک بدلکار راننده تویوتا بود و میلر در صندلی شاگرد مینشست و او را هدایت میکرد.
مارکو بلترامی و جان پاول هر دو برای ساخت موسیقی متن در نظر گرفته شده بودند. پس از آن، میلر با تام هولکنبورگ، ملقب به جانکی ایکسال، ملاقات کرد. میلر با توجه به ایدههای لحظهای و ارتجالی هولکنبورگ، او را استخدام کرد.
تدوین فیلم با مارگارت سیکسل، همسر جرج میلر بود. او مردد بود و به میلر گفت که تا به حال فیلم اکشنی تدوین نکرده؛ میلر نیز گفت دقیقا برای همین انتخابش کرده! بعد از فیلمبرداری، ۴۷۰ ساعت فوتیج روی سر سیکسل ریخت و او تمام ثانیههای آن را تماشا کرد، که سه ماه طول کشید.
سیکسل در لحظات خاصی از صحنهها، فریمهایی بهخصوص را حذف کرد تا به صحنههای اکشن حس و ریتم دیوانهواری بدهد. این کار جواب داد و سیکسل مزد زحماتش را گرفت و برای تدوین فیلم برنده جایزه اسکار شد.
یکی نداند، انگار پشت صحنه، لاواستوری بوده است! دِینا پورتر بدلکار زن شارلیز ترون و دین گرانت بدلکار تمرینی تام هاردی در فیلم بودند. آنها در صحنه فیلمبرداری با هم آشنا شدند و بعدا ازدواج کردند. اتفاقا رایلی کیو و بدلکار بن اسمیت-پترسن نیز با هم ازدواج کردند.
اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک» هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون میشویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوکمارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکههای اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:
زره نمادین فلزی پیچیده برای گربهها و موشها – کار یک هنرمند باذوق!
علیرضا مجیدی 1
دشمنی بین گربهها و موشها به قدمت تاریخ است. اگر قرار بود آنها مثل آدمیان در برابر هم صفآرایی کنند چه چیزهایی برای این نبرد میساختند؟کار یک هنرمند کانادایی تقریباً در همین سمت و سو است. جف دی بوئر با الهام از فرهنگهای باستانی و…
تنهاترین درخت جهان در کجاست؟
علیرضا مجیدی 1
در جزیره دورأفتاده کمپبل، واقع در بیش از ۶۰۰ کیلومتری جنوب نیوزلند، صنوبر منفرد سیتکا روییده که به عنوان تنهاترین درخت روی زمین شناخته شده است.نزدیکترین درخت نزدیک به آن آن بیش از ۲۲۰ کیلومتر دورتر، در جزایر اوکلند است، در حالی که…
در مورد این عکسها فقط میتوانیم بگوییم چیزها به نحو عجیب یا خندهداری، سر جای خودشان نیستند!
علیرضا مجیدی 0
ما در طول زندگی آدم زیاد دیدهایم که سر جای خود نبوده، اما در مورد اشیا، گاهی نبودن آنها در سر جای خودشان یا کاربرد بدیع آنها برای خودش یک طنز و شگفتی میشود، در این سری عکسهای میخواهیم تعدادی از این موارد را با هم مرور کنیم:راهی…
حجمها و مجسمههای زیبا ساخته شده با صفحات کتابهای قدیمی
علیرضا مجیدی 0
ما انسانها استفاد تخیل هستیم، اما در موارد معدودی این تخیلهای خود را به صورت نقاشی یا حجم، زنده میکنیم و در معرض تماشای دیگران قرار میدهیم.اِما تیلور، هنرمند مقیم بریتانیا، این تجربه را در مجسمههایی از جنس کتاب به صورت باورنکردنی…
آیا سیگار الکترونیکی ایمنتر و سالمتر از سیگار معمولی است؟
علیرضا مجیدی 0
در انگلستان، همزمان با مبارزه با سیگار کشیدن جوانان، سیگارهای الکترونیکیبه عنوان بخشی از تلاشهای دولت برای کمک به مردم برای ترک سیگار تبلیغ میشوند. مابه اینکه چرا در مورد این دستگاهها دو نظربسیار متفاوت وجود دارد، نگاهی میاندازیم.…
اگر ابرقهرمانانها و شرورهای فیلمها و کامیکها در دوره ویکتوریا میزیستند!
علیرضا مجیدی 0
عصر ویکتوریا دورهای از تاریخ بریتانیا بود که از سال 1837 تا 1901 همزمان با سلطنت ملکه ویکتوریا بریتانیا ادامه یافت. این دوره، دوره تغییرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قابل توجهی بود که نه تنها بریتانیا، بلکه سایر نقاط جهان را عمیقاً…